رسانه اسکای مووی فارسی

در این عاقبت، تبعید شدگان اکنون به اسارت عراقی ها درآمده و در اردوگاهی به سر می برند. از طرفی خانواده‌های آنها که به مشهد می‌روند، با ربوده شدن هواپیمایشان توسط تروریست‌هایی که می‌خواهند آن را تحویل بگیرند، زندانی می‌شوند.

ماری پس از چند ماه از زندان آزاد می شود و سعی می کند شوهرش را پیدا کند. او به سراغ یاشار دوست سهیل می رود تا همسرش را پیدا کند و از بحران زندگی اش خارج شود. اما اینطور نیست...

یک راننده تاکسی زن جوانی را در بیمارستان کوچک ایران می برد. تا زمانی که به آنجا می‌رسد، متوجه می‌شود که باید تصمیم‌های مهمی بگیرد که ممکن است زندگی او را تغییر دهد.

اگر او بتواند چند دقیقه روی بوقلمون بماند، به کتاب رکورد گینس می‌رسد، اما همه چیز آنطور که انتظار می‌رود پیش نمی‌رود.

یک افسر پلیس فاسد اصرار دارد که به یک مرد شکسته رشوه بدهد، بنابراین او باید به سراغ همه برود و همه کارها را انجام دهد تا بتواند پول او را در همان شب پرداخت کند.

از هما، کارکشته ترین پرستار بیمارستان خواسته می شود که از مادر مسن صاحب بیمارستان مراقبت کند. ده روز آینده شاهد بارش مداوم برف است که هر دو زن را به دام می اندازد اما تعداد زیادی درهای ناشناخته را باز می کند.

شیرین زندگی آرامی را در میان طبقه متوسط ​​خوب ایرانی سپری می کند تا اینکه روزی که عمویش سعید از پدرش می خواهد که او را در آژانس مسافرتی خود استخدام کند. بالاخره تصمیم می گیرد کار کند. سرنوشت او تغییر می کند، زیرا او با یک عامری جوان و جذاب آشنا می شود ...

جاوید مسئولیت مت آمفتامین موجود در ماشینش را بر عهده می گیرد تا همسرش را از رفتن به زندان نجات دهد. پس از آزادی، افراد زیادی برای استفاده از او به نفع خود جلو می آیند.

این فیلم داستان مردی در تهران را از ساعت 7 صبح تا 5 بعد از ظهر روایت می کند که باید کاری را انجام دهد زیرا آخرین فرصت اوست.

سعید که از جراحات ناشی از جنگ ایران و عراق رنج می برد، برای مداوا به آلمان اعزام می شود. او در آلمان با خواهرش و شوهر آلمانی اش آشنا می شود. سعید و خواهرش که خیلی وقته هیچ رابطه ای با هم نداشتن...