رسانه اسکای مووی فارسی

الیور که توسط دوست دخترش، "جین وینی" پرتاب می شود، برای فراموشی به لژیون خارجی می پیوندد و استنلی را نیز با خود می آورد. آنها در زیر آفتاب سوزان صحرا و زیر انضباط خشن فرمانده پژمرده می شوند. در راهپیمایی طولانی به سمت ...

دو ولگرد بی‌خانمان در یک عمارت خالی مخفی می‌شوند و زمانی که مستاجران احتمالی می‌رسند و سعی می‌کنند آن را اجاره کنند، خود را به عنوان ساکنان در می‌آورند.

در فصل زمستان، پسرها با نواختن آلات موسیقی خود در یک محله بد پولی به دست نمی‌آورند، اما به نظر می‌رسد با پیدا کردن یک کیف پول پر از پول در خیابان، شانس آنها بهتر می‌شود.

استن که بیست سال وفادارانه در پست خود در جنگ جهانی اول باقی مانده بود، سرانجام به خانه می‌آید، جایی که بهترین دوستش، اولی، او را می‌پذیرد، و به این ترتیب به او اجازه می‌دهد تا بسیاری از راحتی‌های دنیای مدرن را کشف کند.

استن یک تلگرام جعلی دریافت می کند تا بتواند با اولی و یک بطری مشروب همسرش به باشگاه برود، اما او نقشه های او را می شنود.

استن و اولی در طول یک روز کاری معمولی در کارخانه چوب بری با اجسام بی جان، همکارانشان و قوانین فیزیک می جنگند.

پسرها به منظور ادعای ارث، در یک شب طوفانی خود را در یک عمارت ترش و پر از خفاش حاضر می کنند.

یکی از دوستان خانوادگی (منا سواری) از الی خواسته می شود تا چند روز از یک زن مسن (مگ فاستر) که در یک کابین دور افتاده زندگی می کند مراقبت کند. او موافقت می کند، اما به زودی متوجه می شود که شیطانی در زن پنهان شده است که منتظر رهایی است.

یک مرد مرموز به سمت یک افسر پلیس زن شیطون کشیده می شود و یک رابطه غیرعادی شکل می گیرد، زیرا همه چیز آنطور که به نظر می رسد نیست.

یک روانکاو و خانواده اش وقتی پسرشان در یک حادثه غواصی جان خود را از دست می دهد، ضربه روحی عمیقی را متحمل می شوند.