رسانه اسکای مووی فارسی

در فصل زمستان، پسرها با نواختن آلات موسیقی خود در یک محله بد پولی به دست نمی‌آورند، اما به نظر می‌رسد با پیدا کردن یک کیف پول پر از پول در خیابان، شانس آنها بهتر می‌شود.

استن که بیست سال وفادارانه در پست خود در جنگ جهانی اول باقی مانده بود، سرانجام به خانه می‌آید، جایی که بهترین دوستش، اولی، او را می‌پذیرد، و به این ترتیب به او اجازه می‌دهد تا بسیاری از راحتی‌های دنیای مدرن را کشف کند.

استن یک تلگرام جعلی دریافت می کند تا بتواند با اولی و یک بطری مشروب همسرش به باشگاه برود، اما او نقشه های او را می شنود.

استن و اولی در طول یک روز کاری معمولی در کارخانه چوب بری با اجسام بی جان، همکارانشان و قوانین فیزیک می جنگند.

پسرها به منظور ادعای ارث، در یک شب طوفانی خود را در یک عمارت ترش و پر از خفاش حاضر می کنند.

یک مرد مرموز به سمت یک افسر پلیس زن شیطون کشیده می شود و یک رابطه غیرعادی شکل می گیرد، زیرا همه چیز آنطور که به نظر می رسد نیست.

یک روانکاو و خانواده اش وقتی پسرشان در یک حادثه غواصی جان خود را از دست می دهد، ضربه روحی عمیقی را متحمل می شوند.

برای به ارث بردن ثروت، مخاطبان مختلف یک وصیت نامه باید در یک شکار لاشخور وحشی برای جمع آوری اقلام انتخاب شده رقابت کنند، اما نمی توان آنها را به سادگی خریداری کرد.

داستان واقعی هاینریش هارر، کوهنورد اتریشی که در زمان تسلط چین بر تبت با دالایی لاما دوست شد.

دانکن مایور آنقدر سوزی را دوست داشت که می خواست آخرین هدیه کریسمس را قبل از مرگ او به او بدهد. او به هیچ عواقبی یا چیز دیگری اهمیت نمی داد.