پس از مرگ پدر هند، عمویش چارلی، که او هرگز از وجودش خبر نداشت، برای زندگی با او و مادر ناپایدارش می آید. او به این مرد مرموز و جذاب مشکوک می شود که انگیزه های پنهانی دارد و به طور فزاینده ای شیفته او می شود.
به یک مدیر پروژه فرصت یک عمر در لندن ارائه می شود. اما زمانی که او به زادگاهش باز می گردد و با مردی عالی آشنا می شود، اشتیاق و استعداد او برای نقاشی دوباره برمی خیزد و به او دیدگاه جدیدی نسبت به زندگی و عشق می دهد.
Shadyside، 1978. مدرسه برای تابستان تمام شد و فعالیتها در کمپ نایتوینگ در شرف شروع است. اما هنگامی که یک Shadysider دیگر با اشتیاق به کشتن تسخیر می شود، سرگرمی در آفتاب تبدیل به یک مبارزه وحشتناک برای بقا می شود.
در این دنباله، سگ رباترونیک مصنوعی فوق العاده باهوش، آرچی، با گرگوری، پسر جوانی که پسر صاحب کارناوال است، دوست می شود. گرگوری نگران این است که کسی از کارناوال دزدی کرده است و جمعه جدید خود را به خدمت گرفته است
بریجر جنکینز، دانش آموز ارشد دبیرستان، یک فرد خارجی با زخم های پنهان و آرزوی مادام العمر دیدن اقیانوس است. مادرش که در فقر زندگی میکند، تمام تلاشش را کرده است تا به پسرش زندگی خوبی بدهد، اما دنیای آنها روزگاری گذشته است.
معروف ترین نبرد شمشیرزن میاموتو موساشی. میاموتو با 588 دشمن یکی پس از دیگری مبارزه می کند. جایی برای خطا، جایی برای حرکات پیش پا افتاده، منسوخ یا غیر متقاعدکننده وجود ندارد.
مرز ایالات متحده و مکزیک در سال 1888. در درای ریور، شهری بیابانی که به دلیل خشکسالی ضعیف شده است، وعده طلا امید، عشق و مرگ را به همان اندازه به ارمغان خواهد آورد.